جدول جو
جدول جو

معنی خلعه دوز - جستجوی لغت در جدول جو

خلعه دوز
(دَ / دِ)
دوزندۀ خلعت. سازندۀ خلعت:
فلک از سرخ و زرد شام و شفق
بر قدت خلعه دوز خواهد بود.
خاقانی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قَ عَ)
دهی است از دهستان بویراحمد گرمسیری بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان، در 6هزارگزی شمال آرو به بهبهان. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و گرمسیری مالاریایی است. سکنۀ آن 125 تن است. آب آن از رود خانه خیرآباد و محصول آن غلات، پشم، لبنیات و شغل اهالی زراعت و حشم داری است. صنایع دستی گلیم و جوال بافی است. راه مالرو دارد و ساکنین از طایفۀ بویراحمد گرمسیری هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(بَ خوا / خا)
کسی که خامه دوزی کند. نعت آنکه خامه دوزی کند. رجوع به خامه دوزی شود
لغت نامه دهخدا
(سِپَ)
وصله کننده. (ناظم الاطباء) :
گه آسوده در گوشه ای خرقه دوز
گه آشفته در مجلسی خرقه سوز.
سعدی (بوستان).
، مفلس. محتاج. درویش. فقیر. (از ناظم الاطباء) ، صوفی. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
آنکه خیمه می دوزد. (آنندراج). چادردوز. خیّام. (یادداشت مؤلف) :
باد زره گر شده ست آب مسلسل زره
ابر شده خیمه دوز ماغ مسلسل خیم.
منوچهری
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ دُ)
دهی است از دهستان قیلاب بالا بخش الوار گرم سیری شهرستان خرم آباد، واقع در 17هزارگزی شمال حسینیه و 7هزارگزی خاور شوسۀ خرم آباد به اندیمشک موقع جغرافیایی آن تپه ماهور و هوای آن گرمسیری است. سکنۀ آن 320 تن است. آب آن از رود خانه تلارود و محصول آن غلات لبنیات، و پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان قالی بافی است. راه مالرو دارد. و ساکنین از طایفۀ فیلاوند هستند و برای تعلیف احشام به ییلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تُ گُ)
کلاه دوز. دوزندۀ کلاه. آنکه کلاه دوزد. آنکه شغل وی دوختن و ساختن کلاه باشد:
چون سوزن باریک تو سازیم تن خویش
ای ماه کله دوز کله بر تن ما دوز.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(حُلْ لَ / لِ)
در تداول مردم خراسان، وصله کننده کفش کهنه را گویند که به عربی منقل است. صاحب منتهی الارب گوید: منقل، درپی کننده نعل و موزه را. پاره دوز. پینه دوز
لغت نامه دهخدا
تصویری از رقعه دوز
تصویر رقعه دوز
پینه دوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرقه دوز
تصویر خرقه دوز
وصله کننده
فرهنگ لغت هوشیار
از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر
فرهنگ گویش مازندرانی